در آستانه روز پرستار؛ مسیری از «شیدا» تا خاکریز کرونا با پرستاران
دخترونه پسرونه
بزرگنمايي:
آریا جوان - روزنامه جوان / بعد از یک فیلم سینمایی با چنین مختصاتی، بد نیست فیلمی 100ثانیهای را هم مرور کنیم. «آمبولانس» اثری به کارگردانی محسن جهانی و از تولیدات حوزه هنری است که بیشتر از 90ثانیهاش دلهره است بین آتش و گلولهباران. ماجرا از آمبولانسی پر از شهدا و یک مجروح شروع میشود که در محاصره گروهک کومله گرفتار شده است
پرستار، واژهای است که حضرتزینب (س) بعد از واقعه عاشورا به آن اعتبار و مفهومی شگرف داد؛ مفهومی که در پرده نقرهای و قاب تصویر نیز گاهی گوشهای از آن به نمایش درآمده و ما از «شیدا»ی کمال تبریزی تا «پاکبازان» در خاکریز کرونا شاهد آن بودهایم. جامعه ایران، مسلمانان و حتی فراتر از آن هر که تاکنون اسمی از عاشورا شنیده باشد، بیشک از حضرت زینب (س) و فداکاریهایش نیز شنیده است. بانویی که در طول عمر پربرکتشان پرستار پدر، برادران و برخی برادرزادگان بزرگوارشان بودند و در ایام بیماری از آنان مراقبت میکردند، اما نقطه عطف این ایثار و فداکاری به جریانات بعد از واقعه عاشورا برمیگردد آنجا که حضرت زینب (س) علاوه بر تبلیغ نهضت حسینی، پرستاری برادرزاده بیمار خود، امام سجاد (ع) و بازماندگان و مجروحان کربلا را نیز برعهده گرفتند و به واژه پرستار و پرستاری اعتباری شگرف دادند. از این رو در تقویم رسمی کشورمان پنجم ربیعالاول مصادف با ولادت حضرتزینب (س) به نام روز پرستار سند خورده و هر سال حداقل در این روز هم شده به این قشر از کادر درمان نگاه بیشتر و بهتری میشود. حال ما نیز در آستانه این روز مبارک، به سراغ برخی آثار سینمایی و مستند تولید شده با این محوریت رفتیم تا پرستارها را این بار نه در بیمارستان که در قاب تصویر به تماشا بنشینیم.
«شیدا» پرستاری از جنگ تا عاشقانهای آرام
بیایید از فیلم «شیدا» شروع کنیم، عاشقانهای آرام در دل ناآرام جنگ تحمیلی. فیلمی از تولیدات حوزه هنری به کارگردانی کمال تبریزی که در آن جایی که کار رزمندهای به اسم فرهاد با گذشتن ترکشی از قلبش به بیمارستانی شبه صحرایی میکشد. چشمان فرهاد موقتاً آسیب دیده و آن را بستهاند. درد سراسر وجودش را فراگرفته، اما دم نمیزند. همرزم و دوستی نیز در تخت کناریاش روی شکم خوابیده و از قضا بذلهگو و خوشزبان است، اما موضوع اصلی با ورود شیدا پرستار محجوب و کم حرف بیمارستان شروع میشود او که با خواندن آیاتی از سوره مزمل آرامش و تسکین را به روح و قلب فرهاد وارد میکند. آرامشی که از دل آن عشق آفریده میشود و فرهاد که از خانوادهای ثروتمند است و داوطلبانه نامهرسان جبهه شده، حالا با ورژنی قویتر و صبورتر از خود آن هم در قامت زنی پرستار آشنا میشود، پرستاری که علاوه بر امور درمانی با کلام خدا شفا و آرامش را به جان او نشانده و عشق را به او هدیه داده است.
و «آمبولانس» وارد میشود
بعد از یک فیلم سینمایی با چنین مختصاتی، بد نیست فیلمی 100ثانیهای را هم مرور کنیم. «آمبولانس» اثری به کارگردانی محسن جهانی و از تولیدات حوزه هنری است که بیشتر از 90ثانیهاش دلهره است بین آتش و گلولهباران. ماجرا از آمبولانسی پر از شهدا و یک مجروح شروع میشود که در محاصره گروهک کومله گرفتار شده است. در این میان یک پرستار زن هم وجود دارد که با بیسیم از او میخواهند آمبولانس را ترک و جانش را نجات دهد. اما زن اصرار دارد که هرطور شده جوان رزمنده مجروح را هم با خود ببرد و او را نجات دهد. کاری که در آن شرایط برایش غیرممکن است. او در تردید ماندن و رفتن است که رزمنده نفسی عمیق میکشد و دیگر تکان نمیخورد. پرستار به خیال شهیدشدن جوان رزمنده او را بین شهدا میگذارد، خود میرود و ما در صحنه پایانی میبینیم رزمنده چشمانش را باز کرده و رفتن پرستار را با لبخند تماشا میکند. تصویری از ایثارگری و فداکاری که از پرستار تا رزمنده تجلی پیدا کرده و پلان سکانسی تکاندهنده را رقم زده است.
«میهمان داریم» و دیگر هیچ
از جنگ تا پساجنگ که بیایید، «میهمان داریم» ایستگاه بعدی شما برای تماشای یک پرستار دیگر و معنای متفاوت آن در قالب یک اثر سینمایی است. اثری که محمدمهدی عسگرپور هنرمندانه در آن خانوادهای شش نفره را به تصویر میکشد؛ خانوادهای که مرد و زن آن سه فرزندشان در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است و پسر دیگرشان نیز جانبازی است که توان انجام کارهای خود را ندارد و خسته است. او را از آسایشگاه به خانه میآورند تا هم دلتنگیاش کمتر شود، هم خودشان از او پرستاری کنند و میهمان ویژهشان او را هم ببیند، ولی بازماندگان این خانواده خستهاند و کارگردان در لحظهای حساس، دریچهای را به روی آنها باز میکند، همان لحظه که دیوار خانه ترک میخورد و لوله گاز نشت میکند، دقیقاً لحظه قبل از مرگ. در لحظه قبل از مرگ کل خانواده دوباره دور هم جمع میشوند و فرزندان شهید خانواده هم کنارشان حاضر هستند و دستی به سر و روی خانه فرسودهشان میکشند، گویی هنوز به زندگی در این خانه امید دارند. در میان فرزند شهید بازگشته به خانه، دختر خانواده پرستار است که از لحظه بازگشت در حال تیمار برادر و دلداری مادر و پدرش است و گویی وظیفه پرستاریاش را از صحنه جنگ به بعد از جنگ و به خانه آورده تا التیام دل برادر جانباز، پدر و مادر پیر و خستهاش باشد و او به واقع یک پرستار است؛ یک شهیده پرستار و زنده.
«پاکبازان» در خاکریز کرونا
بعد از یک میهمان داری دلنشین و در عین حال دردناک، بیایید یادی از مجموعه مستند «پاکبازان» به نویسندگی و کارگردانی جواد یقموری و مهدی امینی کنیم. مجموعهای 10قسمتی که محصول مرکز مستند سوره است و در هر قسمت نوعی فداکاری و ایثارگری کادر درمان به ویژه پرستاران را در دوره فراگیری کرونا به تصویر میکشد.
مستندی بدون چیدمان برنامهریزی شده، نزدیک به مستند محض با روایتی صادقانه از شیفتهای چندین روزه، اشکهای در چشم حلقه زده و جاری نشده، دلهرههای نهان و ترجیح نجات جان انسانهای دیگر به جای رفتن به آن سوی مرزها و شاید در امان ماندن.
-
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۹:۰۶
-
۲ بازديد
-
-
آریا جوان
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/1406411/