بزرگنمايي:
آریا جوان - سواد زندگی / مسؤلیتپذیر ها شخصیت بالغ و جنگجو یی دارند، اشتباه خود را میپذیرند و به جای خودسرزنشی به دنبال راهی برای حل مشکل هستند. یکی از رفتارهایی که نشاندهنده بلوغ رفتاری انسانهاست، پذیرفتن اشتباهات و خطاهایی است که در طول زندگی از آنها سرزده است.
انگلیسی ها همیشه به نقل از این جمله معروف الکساندر پوپ می گویند: « اشتباه کردن کار انسان است و بخشش کار پروردگار». رواج همین ضرب المثل پذیرفتن اشتباهات را ساده تر می کند.
به رغم اینکه می دانیم انسان ممکن الخطاست؛ انسان جایز الخطاست، اما انگار که در عصر کمال زندگی می کنیم!
در زمانه ای به سر می بریم که خیلی ها از پذیرفتن اشتباهات شان طفره می روند. مردم خوش ندارند قبول کنند که خطا کرده اند.
سیاستمداران مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده نمی گیرند، نهادها چشمان خود را بر کاستی های خود می بندند.
چرا اعتراف به اشتباهات اینقدر سخت است؟
احتمالاً عذرخواهی کردن برای مردم دشوار شده است؛ طلب بخشش شجاعت و جسارت می طلبد.
اینکه بپذیری خطاکرده ای و مسئولیت عمل خود را برعهده بگیری، انگار برای مردم، مسئولان، نهادها و حکومت ها سخت شده است.
دانشگاه ایالتی اوهایو تحقیقی انجام داده است که نتایج آن قابل توجه است. روانشناسان روی لویک و لیا پولین دریافتند که گفتن “ببخشید اگر شما را ناراحت کردم” برای مردم آسان تر است تا “حق با شماست، من اشتباه کردم”.
در مورد اول، هدف این است که جنبه عاطفی رابطه را بدون اینکه واقعاً مسئولیت کامل را بر عهده بگیریم، اصلاح کنیم.
اما وقتی اعتراف می کنیم که اشتباه کرده ایم، باید تاوان بزرگ تری بپردازیم.
گفتن اینکه شما کامل نیستید،بی عیب و نقص نیستید و احتمال دارد هر آن خطا کنید، ساده نیست.
اما باید آگاه باشیم همین کتمان ِ اشتباهات و نپذیرفتن خطاهای مان ما را آسیب پذیر می کند و شرایط را برای مان دشوار می کند. پذیرفتن اشتباهات مانع آسیب پذیری مان می شود.
خوشبخت بودن به معنای کامل بودن نیست، خوشبختی یعنی انسان بودن، انسان خطا می کند، از اشتباهاتش درس می گیرد و رشد می کند.اعتراف به اشتباهات خود فرصتی استثنایی برای رشد و پیشرفت است.
« کسانی هستند که هیچ اشتباهی مرتکب نمی شوند، زیرا هرگز نمی خواهند کاری انجام دهند که ارزش انجام دادن داشته باشد»
گوته
عواملی که توضیح می دهند چرا مردم اشتباهات خود را نمی پذیرند
افرادی که از پذیرفتن اشتباهات خود سرباز می زنند، در وهله اول ناامیدمان می کنند. می کوشیم که به حرف ما، استدلال ها و توضیحات مان گوش دهند، اما آنها بسیار انعطاف ناپذیرند، گوش شان بدهکار هیچ کلامی نیست و اصلاً نمی پذیرند که خطا کرده اند.
آنان که چنین سرسختانه از پذیرش اشتباهات شان سرباز می زنند، مهارت های اجتماعی بسیار ضعیفی دارند. در ارتباط با آنها زود درمی یابیم که واقعاً ارزشش را ندارد که این طور در پیِ سرو کله زدن با این شخصیت های متصلب باشیم و ناگهان دلسرد و ناامید می شویم.
سال گذشته، نیویورک تایمز مقاله جالبی در همین مورد منتشر کرد. پل کروگمن، استاد دانشگاه پرینستون، خاطرنشان کرد که ما در دنیایی زندگی می کنیم که در آن مصون بودن از خطا همه گیر شده است. این را می توان به وضوح در سیاستمدارانی دید که سخت برآنند که تصویری از خود به ملت خود و به جهان نشان دهند که حاکی از نوعی کمال مطلق است.
اعتراف و پذیرفتن اشتباهات و قبول مسئولیت در قبال تصمیمات بد، خط قرمزی است که هیچ کس نمی خواهد از آن عبور کند. این عمدتا به دلیل این ایده کلاسیک است که اعتراف به اشتباه نشانه ضعف است.
فراتر از این سناریوی اجتماعی شناخته شده، فراتر از دیدن شیاستمداران، نهادها و احزابی که زیر بار پذیرفتن اشتباهات شان نمی روند، مشاهده افرادی که به ما بسیار نزدیک هستند، اما آنها نیز حتی در ارتباط با ما، به رغم صمیمتی که بین مان است، اشتباهات خود را اصلاً نمیپذیرند نیز جالب است.
چرا نزدیکان ما اشتباهات شان را نمی پذیرند؟
خودشیفتگی
دانشگاه برونل لندن مطالعه جالبی انجام داد که در آن شخصیتهای مختلف و نحوه تعامل افراد در رسانههای اجتماعی را تجزیه و تحلیل کردند. خودشیفته ها کسانی بودند که وسواس زیادی داشتند که دائماً دستاوردها و نقاط قوت خود را منتشر کنند.
با این حال، این نوع شخصیت که با تصویری بسیار مثبت از خود مشخص می شود، به ندرت به انجام کار اشتباهی اعتراف می کند. انجام آن نشان دهنده نقض مستقیم انتظارات آنها از خودشان است. آنها همیشه ترجیح میدهند عیوب دیگران را ببینند و خود عاری از خطا به نظر برسند.
بی مسئولیتی شخصی
بی مسئولیتی شخصی با عدم بلوغ عاطفی و عدم مهارت های اجتماعی مرتبط است. بنابراین، افرادی که پذیرفتن اشتباهات برای شان سخت است، فاقد مهارت های اجتماعی اساسی هستند.
این تصور که اگر مسئولیت اشتباهاتم را به عهده نگیرم، یعنی اینکه آنها اصلاً وجود ندارند و اعمال من هیچ عواقبی ندارند، تصور مسمومی است که رهاوردی جز ناراحتی نخواهد داشت.
مکانیسم های دفاعی
همه ما اشتباه می کنیم. وقتی این کار را انجام دادیم، دو گزینه داریم. اولین و معقول ترین مورد این است که از پذیرفتن اشتباهات مان نترسیم و بپذیریم که شکست خورده ایم و مسئولیت آن را بپذیریم.
مورد دوم امتناع و اعمال مکانیسم دفاعی است. ناهماهنگی شناختی قطعاً رایجتر است: کسی انتخاب میکند که دو موقعیت متناقض را نادیده بگیرد یا نپذیرد تا هویتش دست نخورده باقی بماند.
به عنوان مثال، مقاله ای که در مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی منتشر شده است به نکته بسیار جالبی اشاره می کند.
افرادی که تصمیم گرفتند مسئولیت عیوب خود را به عهده نگیرند، فکر می کردند که این کار آنها را قوی تر می کند و قدرت بیشتری بر دیگران و خود دارند.
بنابراین، آنها میدانند که شکست خوردهاند و ناهماهنگی شناختی وجود دارد، اما تصمیم میگیرند آن را ساکت کنند تا از منیت خود محافظت کنند.
نپذیرفتن خطاهای مان ما را آسیب پذیر می کند
احساس شرم در عوض احساس خطاکاربودن
تفاوت احساس “خطاکاری” با “شرم” در این است که فرد خطاکار حس می کند که در یک مقطع زمانی، کار اشتباهی را انجام داده و یا حرف غلطی را زده است و با یک پوزش خواهی و قبول خسارت می تواند آن خطا را پشت سر بگذارد.
اما کسی که احساس شرم به او دست می دهد، فکر می کند که آدم بدی شده و مستوجب سرزنش است.
در نتیجه دست به رفتار ناسالم می زند و خطای خود را قبول نمی کند و به هر شکل شده تقصیر را گردن دیگران می اندازد. احساس شرم به مرور منجر به از دست دادن عزت نفس فرد می شود.
ترس از قضاوت شدن
اغلب کسانی که از پذیرفتن اشتباهات خود سر باز می زنند، به اینکه دیگران در مورد آنها چه می گویند، یا چه جور فکر می کنند بسیار اهمیت می دهند.
آنها می ترسند که اگر به خطای خود اعتراف کنند، از چشم دیگران بیافتند و دیگران به چشم یک خطاکار همواره به او نگاه کنند.
ترس از اینکه مقصر شناخته شوند
کسانی که از تقصیر خود معذرت خواهی می کنند، امیدوارند روابط کدر شده به پایان برسد و آشتی و مهربانی جای آن را بگیرد.
ولی کسانی که شجاعت عذرخواهی را ندارند و اعلام نمی کنند که از اشتباه شان متاسف اند و تقصیرها را فرافکنی می کنند، در واقع می ترسند که با تایید اشتباهی که مرتکب شده اند، طرف مقابل از هرگونه سرزنش ومجازات معاف شود و همه مسولیت و تقصیرها به گردن آنها بیفتد و مقصر اصلی مشکلات شناخته شوند.
افرادی که اشتباهات خود را نمی پذیرند از بسیاری از راهبردهای روانشناختی برای فرار آشکار از مسئولیت استفاده می کنند.
مطمئناً صحبت کردن با آنها آسان نیست. با این حال، این بدان معنا نیست که امکان پذیر نیست. هیچ وقت دیر نیست که از جایگاه کناره گیری کنیم و بیشتر انسان باشیم و اشتباهات خود را بپذیریم تا رشد کنیم.