آریا جوان - برترین ها / دیرزمانی‌ست که که عده‌ای از سینماگرنماها که مطابق معمول در ژست‌های روشنفکری خود مغروقند به عالم و آدم می‌تازند. مثلا همین دورهمی مسعود فراستی و مهدی یزدانی‌خرم را ببینید. در دنیای آن‌ها همان افرادی که با مسلک ایشان پیش می‌روند پذیرفته می‌شوند و اگر کسی خارج از حلقه‌شان اظهارنظر کند به شدیدترین شکل ممکن تازیانه می‌خورد. 
آقای فراستی در تازه‌ترین اظهارفضل خود به پژمان جمشیدی تاخته که چرا درباره دلار صحبت می‌کند و برود پی تبلیغات لوازم خانگی! شاید هم آقای فراستی گذشته خود را فراموش کرده. کسی چه می‌داند؟ او حالا امروز در مقام یک منتقد همیشه شاکی قد علم کرده و هیچ فریمی در هیچ میزانسنی ارضایش نمی‌کند و به دنبال پایین کشیدن آدم‌هایی‌ست که از تریبونشان در مسیر خواست مردم استفاده می‌کنند. 
شاید هم خزانه‌شان مملو از اسکناس‌های بنجامین فرانکلینی‌ست و اصلا از نرخ صعودی دلار مسرورند. اگر هم اینطور است که خب ان‌شاالله سرمایه‌شان هر روز بیشتر از دیروز شود، فقط کاش اگر قرار به این است، بهتر نیست که در مقام منتقد جایی ننشینند و درباره اظهارات کسی نطق نکنند؟
اگر تعریف روشنفکری این است که خب ما مردم کاملا معمولی ایران شاید نخواهیم روشن باشیم و اصلا بگذارید در جهل خود بسوزیم و به قیمت دلار ایراد بگیریم. ما حتی تبلیغ لوازم خانگی هم نمی‌کنیم که شما بخواهید به این هم نقدی وارد کنید جناب فراستی! در دنیای ما ساعت چندان هم کوک نیست اما امیدواریم کوک شما به عنوان یک هم‌وطن بهم نریزد.
پژمان جمشیدی را رها کنید! 
سعید دولتخانی، فیلمنامه‌نویس و کارگردان درباره حملات بی‌امان تمام الین سال‌ها به هویت پژمان جمشیدی یادداشتی را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرده: رهایش کنید! من اگر درباره‌ی کسی اظهارنظر می‌کنم، شصت فیلم‌نامه از من ساخته شده و دو فیلم هم ساختم و به تعداد اعضای خانه‌ی سینما، فیلم و سریال دیده‌ام!
پژمان جمشیدی را رها کنید! دوست‌اش ندارید، کار اش را نبینید! گاهی توهین‌هایی به او می‌شود که من خجالت می‌کشم و از شرم، پلک‌هایم را می‌بندم! به کسی ربطی ندارد او چه می‌کند!
مگر می‌شود تهیه‌کننده‌یی در او سودآوری نبیند و به سمت اش برود؟! اینجا مدینه‌ی فاضله است یا جولانگاه حاتم طائی‌ها؟! حتًا وقتی اسطوره‌یی چون «علی دایی» با او شوخی کرد، من از ری‌اکشن‌اش دیدم که کمی ناراحت شد!
به چه حقی کسی به او می‌تازد؟! مدّعی هستید بهتر از او بازی می‌کنید، بروید بازی کنید و ما ببینیم! چرا بازی نمی‌کنید؟! چرا حتّا عرضه ندارید یک فیلم کوتاه بازی کنید و منتشر کنید؟! 

من حتّا یک‌بار هم پژمان جمشیدی را از نزدیک ندیده‌ام. امّا خیلی برایش احترام قائلم چون خیلی صبوری می‌کند. خدا از صبر ایوب و یعقوب به او بخشیده! 
پژمان جمشیدی از سر سینمای ایران زیاد است به خدای خودم قسم! سینمای ایران دست‌کم در این پنج ساله، به کدام فیلم می‌نازد؟! در مجموع، پنج فیلم شاخص و ناب و نادر داریم در این پنج سال! به علاوه‌ی کلّی ادّعا و توهم... 
هر هیچکس و کم‌دان و نادانی پشت گوشی‌اش نشسته و منتقد شده! هر که سه فیلم دیده، منتقد شده! منتقد شدن هم آدابی دارد. سلسله مراتبی دارد! سوادی می‌خواهد، سلیقه‌یی می‌خواهد! دیدگاه منحصر به فردی می‌خواهد! 
من از این بعد، هر کسی از پژمان جمشیدی بد بگوید، او را بلاک می‌کنم. چه دوست باشد چه دشمن... خجالت بکشید. این کلمات آلوده به سمّی که به سوی او پرتاب می‌کنید، بار منفی و سنگینی در روحیه‌ی او و عزیزان‌اش دارد. ستم نکنید! از خدایی که نمی‌شناسید بترسید! رهایش کنید... بروید خودتان را بالا بکشید! بروید کاری کنید که هوادار داشته باشید! فالوور نخرید، قلب‌ها را به دست بیاورید! 
روزگار پژمان جمشیدی، گرم و روشن...
کاربران چه گفتند؟
بهمن نوشت: همین آقای فراستی دوره قبل منتقد سیاستها بود و کسی هم بهش نگفت به تو چه ربطی داره برو نقد فیلمتو بکن. سکه و کارت هدیه‌ت رو بگیر و برو پی کارت!
شهباز هم منتقد کلام فراستی‌ست: جناب فراستی! آقای جمشیدی هم شهروند ایرانی هستند و دغدغه مند هر چه قدر هم در مرفه باشند. کمی از ایشون یاد بگیرید.
فریده هم نوشت: حالا که فراستی اینجوری گفت بگم که من از پژمان جمشیدی خوشم میاد، خیلی هم خوشم میاد. هر فیلمی هم بازی کنه می‌بینم.

مانی البته با فراستی موافق‌تر است: بگذارید پرولتاریا از دولت پزشکیان انتقاد کند قیمت دلار کمر شکن که نه گردن شکن شده برای آنها. اما همدردی لمپن بورژوایی همچون پژمان جمشیدی خیلی همدلی به وجود نمی‌آورد. نظر بنده به نظر فراستی نزدیکتر است.
و علیرضا: آقای فراستی من اصلا به شما اعتمادی ندارم. نه به حرفات نه به اکت‌هات و نه حتی به نقد سینماییت. پژمان جمشیدی برای من آدم صادق‌تریه. بازیگر همه جای دنیا پول درمیاره. فوتبالیست هم همینطور. اگر به این آقا تبلیغ ندن به تو تبلیغ بدن؟