آریا جوان

آخرين مطالب

«قصه ننه‌علی» را به مادران پیشنهاد ندهید اندیشه

«قصه ننه‌علی» را به مادران پیشنهاد ندهید
  بزرگنمايي:

آریا جوان - حدود دو سال پیش در گعده‌ای که در فروشگاه به‌نشر تهران داشتم، آقامرتضی اسدی، نمایی کلی از اوصاف خانم زهرا همایونی را برای‌ما باز کرد.

ر حال نگارشش بود و به‌دلیل حواشی قصه این سوژه بکر، جوش گیر و گورهای ممیزی‌ها و ارشاد را می‌زد. کمی هم نگران ناشرش بود. امسال که شنیدم نشر حماسه‌یاران (ناشر کتاب تنها گریه کن) کتاب «قصه ننه‌علی» را چاپ کرده، خیلی خوشحال شدم. وقت را تلف نکردم.
حتی در این حد طاقت نیاوردم که به نویسنده بگویم برایم امضا کند و بفرستد! اولین کتابفروشی که رسیدم، کتاب را خریدم. شب که به خانه برگشتم از فرط خستگی و مریضی در بستر افتادم. به قول معروف رو به ‌قبله شدم. سرم از شدت درد در حال انفجار بود. وقتی بلند می‌شدم، انگار یک توپ تنبل تو سرم قل می‌خورد. از مامانم خواستم کتاب «قصه ننه‌علی» را برایم بیا‌ورد. جواب داد:
تو داری از حال میری حالا چه وقت کتاب خوندنه!
‌ بیارید! دوای من کلمه و کاغذه! مخصوصا از این جنس!
دلم تاپ تاپ می‌زند برای زندگی مادران شهدا! مخصوصا اگر بفهمم کمی حاشیه‌دار است! یعنی در آن زندگی باشد! زندگی واقعی، بدون روتوش و سانسور! مخصوص‌تر نویسنده‌اش رفیق هم باشد! نور علی نور است!
حریفم نشد و برایم آورد. چشم‌های دو برادرم داد می‌زد: «این بشر بیشتر دیوانه است تا مریض!»
در پیشگفتار، نویسنده خاطره آشنایی‌اش با ننه‌علی را می‌گوید که هم‌محله‌ای با هم درمی‌آیند و کلید اولین مصاحبه می‌خورد. در همان شروع کار، راوی آب پاکی را روی آقامرتضی، نویسنده می‌ریزد:
خیلیا به قصد نوشتن خاطرات بچه‌هام و ساختن فیلم، پا گذاشتن به این خونه اما رفتن و پشت‌سرشون رو هم نگاه نکردن. شما هم...
این نویسنده جوان هم اعتراف کرده به خاطره این سوژه خاص مثل بقیه بی‌خیال شده است:
نباید این بخش جنگ را با صدای بلند فریاد زد. از قدیم گفته‌اند سری که درد نمی‌کند را دستمال نمی‌بندند! کلی سوژه و موضوع بی‌دردسر زمین مانده؛ یکی را انتخاب می‌کنم و بدون استرس می‌نویسم. رفتم و پشت‌سرم را هم نگاه نکردم.
همین ابتدای کتاب جذب شدم تا ادامه دهم. فصل اول انگشت به دهان ماندم. تا حالا چنین مادر شهیدی نه دیده بودم، نه شنیده و نه خوانده بودم! هاج و واج مانده بودم! مگه داریم؟ مگه می‌شه؟! جلوتر که رفتم، درد و رنج روحی‌ام نیز به دردهای تنم اضافه شد. هی جلوتر می‌رفتم تا شاید قصه روحیه‌برانگیزتر و امیدوارکننده‌تر شود اما نشد که نشد. به خودم که آمدم، فهمیدم این خودش عین امید است، عین روحیه است، عین استقامت است.
«آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم.» به‌کلی نگاهم نسبت به کتاب عوض شد. کل خانواده با تعجب به من نگاه می‌کنند. 
انگار یک خوره می‌دیدند که با چشم‌هایش کتاب را می‌جود. کل وجودشان علامت سؤال شده بود که این چه کتابی است که حاضر نیست دست از آن بردارد! واقعا دوست نداشتم کنار بگذارمش اما چاره چیست که برق‌ها خاموش شد، گوشی‌ام هم روی شارژ بود و از نورش نمی‌توانستم استفاده کنم.
صبح سردردم آرام‌تر شده بود، ولی گلودرد هنوز اذیتم می‌کرد. با معجون آبلیمو و عسل صبح را شروع کردم و باز «قصه ننه‌علی» در دستم جای گرفت. بی‌صبحانه و چای تا قبل از نماز ظهر که کل کتاب را تمام کردم.
خدا را صدهزار مرتبه شکر کردم که با ظهور چنین آثاری، خاطرات دفاع‌مقدس از روال‌ خشک و کلی‌گویی‌های مرسوم در حال خروج است؛ شاید شاهد انقلابی دیگر در عرصه ادبیات پایداری هستیم که نسل جوان سردمدار آن هستند. نسلی که جنگ را ندیدند، ولی می‌توانند برای جنگ قلم بزنند.
برعکس کسانی که جنگ را دیدند ولی هنر بیان و روایت ندارند، فکر می‌کنند صرف تجربه زیسته کافی است و بدون هیچ علم، مطالعه و تمرینی خودشان را نویسنده می‌نامند!
بحث در مورد جنگی است که شاید در دل خانواده‌ها بیشتر ظهور و بروز داشته است.
جنگی که شهرها و خانواده‌ها را بیشتر درگیر کرد، ولی کسی از آن دم نزد و سال‌های سال مورد غفلت قرار گرفت، باز هم رهبری باید گوشزد می‌کردند تا اهالی فرهنگ و هنر به خودشان بیایند و ایده بگیرند.
در همین سخنرانی اخیر، حضرت آقا چندین و چندبار تاکید کردند زندگینامه همسران و مادران شهدا را بخوانید. اگر نخواندید، بخوانید.
خود من دغدغه و تاکید رهبری را نسبت به خانواده شهدا متوجه نمی‌شدم. جمعه صبحی در دعای ندبه فاطمیون شرکت کردم.
در آنجا راوی جوانی که خود مدافع حرم بود، روی صحبتش متوجه پدر و مادر شهدا بود که بیشتر جمعیت دعای ندبه را هم ایشان تشکیل داده بودند. بعد از آن حمیدآقا صدوقی که خود از رزمندگان دفاع‌مقدس است از بین جمعیت بلند شد و شروع به خطابه کرد؛ گل کلامش این بود که پوز دشمن را رزمندگان به زمین نزدند، بلکه مادران شهدا این کار را کردند. 
رزمنده در میدان عمل کاری نکرده، رسالت اصلی را آن مادر انجام داده است، دشمن هم از مادران شهدا شکست خورده و می‌خورد و از آنها ترس و واهمه دارد. در دلم گفتم این حرف‌ها را برای دل‌خوشی این جوان‌ ازدست‌داده‌ها می‌زند.
مخصوصا در این مکان که اکثرشان خانواده شهدای مظلوم مدافع حرم فاطمیون هستند. جرأت و جسارت این را نداشتم به زبان و به رویش بیاورم تا این‌که همان شب «قصه ننه‌علی» آمد جلوی دیدگانم که همه بافته‌های ذهنی‌ام را پنبه کند. ذهنی که در سری پردرد قرار گرفته بود! 
«قصه ننه‌علی» فقط آمد تا ثابت کند مادران شهدا برای فرزندان‌شان حاضرند هر روز جان‌شان به لب‌شان برسد، ولی لب به شکایت باز نکنند. هر روز زخم زبان بشنوند ولی زبان به دهان بگیرند. هر روز خون‌دل بخورند، ولی سفره دل‌شان را برای هرکس و ناکسی باز نکنند.
ننه‌علی قهرمان مهربان من است که قصه‌اش تا ابد برایم می‌ماند و قصه‌اش شاید شرح ماوقع ناگفته‌های جنگ است. 
دوست ندارم پیرنگ و تعلیق کتاب را اسپویل‌ کنم یا ایرانیزه‌اش، لو بدهم، فقط در همین حد بگویم که این اثر گوشه‌ای از واقعیت‌های جنگ را به ما نشان می‌دهد و این را به رخ ما می‌کشد که همه خانواده شهدا، علیه‌السلام نیستند؛ بعضی‌های‌شان ممکن است علیه اسلام هم باشند. لطفا خانواده محترم و معزز شهدا از این کلام من دلخور و دلگیر نشوند. این اثر را بخوانند تا متوجه منظورم شوند. پیشنهاد می‌کنم این کتاب را به مادران پیشنهاد ندهید! خودتان اول بخوانید، شاید با من هم‌عقیده شوید.

لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/867118/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

گفت و گو با معتمدکیا مدیر رسانه ای تیم ملی درباره وضعیت ملی پوشان برای تقابل با امارات

کیمیش: موسیالا نشان داد باید نامزد توپ طلا باشد

گزارش عملکرد نمایندگان ایران در روز دهم مسابقات پارالمپیک 2024

موسیالا: می‌توانستیم کل شب بازی کنیم و گل بزنیم

خاطره فن‌دایک در اولین دیدار با یورگن کلوپ

قسمت سی و ششم؛ پرتغال و رونالدو چگونه قهرمان یورو 2016 شدن؟

قسمت سی و هفتم؛ پرتغال و رونالدو چگونه قهرمان یورو 2016 شدن؟

قسمت سی و هشتم؛ پرتغال و رونالدو چگونه قهرمان یورو 2016 شدن؟

قسمت سی و نهم؛ پرتغال و رونالدو چگونه قهرمان یورو 2016 شدن؟

قسمت چهل؛ جورجینا و رونالدو اولین بار چطوری با هم آشنا شدن؟

قسمت چهل و یکم؛ جورجینا و رونالدو اولین بار چطوری با هم آشنا شدن؟

قسمت چهل و دوم؛ جورجینا و رونالدو اولین بار چطوری با هم آشنا شدن؟

قسمت چهل و سوم؛ جورجینا و رونالدو اولین بار چطوری با هم آشنا شدن؟

برد پرگل نیجریه با درخشش اوسیمن و لوکمن

کومان: نمی‌خواهم با مصاحبه‌ام کشور را به هم بریزم

خلاصه بازی هلند 5 - بوسنی 2

خلاصه بازی آلمان 5 - مجارستان 0

رایس: شلوغ نکنید، چیز خاصی به هری کین نگفتم

تمرینات شاگردان یحیی در تهران از سر گرفته شد

مصدومیت اولمو جدی نیست

سیو دیدنی مارک آندره تراشتگن در مقابل مجارستان

گل چهارم هلند به بوسنی توسط وخهورست

گل پنجم هلند به بوسنی توسط سیمونز

پیروزی آلمان و هلند با تحقیر رقبا!

اعتراض دوم ایران هم رد شد، طلای بیت سیاح برنگشت

حلقه هوشمند RingConn Gen 2 در نمایشگاه IFA 2024 رونمایی شد

گل دوم آلمان به مجارستان توسط موسیالا

گل سوم هلند به بوسنی توسط خاکپو

صادق بیت‌سیاح: در مسابقات پارالمپیک توکیو پرچم حضرت ام‌البنین را در دست گرفتم و مشکلی پیش نیامد

شوک به کاروان ایران؛ اعتراض رد و طلای صادق سوخت

گل سوم آلمان به مجارستان توسط ویرتز

گل چهارم آلمان به مجارستان توسط پاولوویچ

گل پنجم آلمان به مجارستان توسط هاورتز

گل دوم بوسنی به هلند توسط ژکو

رئیس جدید شورای المپیک آسیا فردا انتخاب می‌شود

طلای بیت‌سیاح پس گرفته شد؛ اعتراض بی‌فایده ایران

اعلام برندگان جشنواره فیلم ونیز/ شیر طلایی به آلمودوار رسید

آنر در تمسخر سامسونگ شورش را در آورده است

درخواست کاخ سفید از غول‌های فناوری؛ به مبارزه با سانسور اینترنت در ایران کمک کنید

کار فرهنگی نوح نبی

فضای مخفی آرامگاه فردوسی

یک دقیقه از زیبایی‌های خط راه آهن گروسمونت

نظرتان درباره این نقاشی حرفه ای چیست؟

اسیر رؤیای دیگران نشویم/ حس ناکافی بودن چگونه خوش‌حالی را از ما می‌گیرد؟

"بهبود" گیر افتاد!

شیر طلایی ونیز به فیلم آلمودوار رسید

خبر بد برای "هاشم" و "سهراب"

ژست های امیر آقایی در مراسم اکران یک فیلم

طلای بیت سیاح پس گرفته شد؛ ایران اعتراض کرد

تازه داماد پرسپولیس همچنان دور از تمرینات گروهی