آریا جوان - خراسان / افرادی مانند ایلان ماسک، بیل گیتس، مارک زاکربرگ، مارک کوبان، اپرا وینفری و ... برای صحبتهای انگیزشی مدام در رسانهها حضور دارند. نشریات معتبر عاشق نوشتن درباره آنها و ترویج نصیحتهای بهظاهر مفیدشان هستند. به گزارش راهنماتو، اما چرا باید به کسانی گوش دهیم که زندگیشان با درصد بالایی از افراد جامعه فاصلهای زیاد دارد و به نظر میرسد از سر خیال خوش و فقدان غم کرایه خانه و نان حرف میزنند؟ بعضی روانشناسان معتقدند که نباید توصیههای انگیزشی این افراد را جدی گرفت و دلایلی را هم مطرح کردند.
بیشازاندازه امور زندگی را سادهسازی میکنند
افراد معروف و سلبریتیها و تجار در مصاحبههایشان اغلب مسائل پیچیده را بیش از حد سادهسازی میکنند و درواقع ادبیاتی را تحویل مردم میدهند که برایشان قابل هضم و جذاب باشد. اما این کار سادهسازی است و نتیجه آن سوء تفاهم آشکار درباره موضوعات مهم است که باعث میشود شما هرگز نتوانید از سطح و پوسته موضوع عبور کنید و به مغز و هسته آن برسید. ایلان ماسک به تغییرات اقلیمی باور دارد اما همچنین فکر میکند که خودروهای الکتریکی میتوانند سیاره ما را نجات بدهند. این عقیده مبنایی در واقعیت ندارد زیرا تغییرات اقلیمی یک موضوع پیچیده است که نمیتوان آن را فقط از یک بعد حل کرد. درواقع، خود خودروهای الکتریکی و برقی میتوانند مسائل افزودهای برای محیط زیست ما ایجاد کنند.
ارائه اطلاعات گزینششده
افراد مشهور معمولاً اطلاعاتی را که با دیگران به اشتراک میگذارند، بهدقت انتخاب میکنند تا تصویر خاصی از خود ارائه دهند. برای مثال، بسیاری از آنها رژیمهای غذایی یا محصولات خاصی را تبلیغ میکنند، بدون این که از منافع مالی یا کمکهای خارجی مانند جراحیهای زیبایی، مربیان شخصی و مشاوران تغذیهای خود صحبت کنند. فقدان شفافیت باعث میشود دنبالکنندگانشان دچار سوء تفاهم شوند زیرا هرگز با آنها رو در رو نشدهاند. از طرفی سلبریتیها و اینفلوئنسرها اغلب اوقات درباره چالشهای فردی و آسیبپذیریهایشان حرفی نمیزنند. این امر باعث میشود که چهرهای مخدوش از واقعیت را ببینیم که باعث میشود نتوانیم با تجربههای آنها ارتباط برقرار کنیم.
فقدان تخصص در همه امور
تخصص یک فرد در یک زمینه خاص، مانند فناوری یا خودروهای الکتریکی، به این معنا نیست که در سایر زمینهها نیز متخصص باشد. تخصص بیل گیتس در نرمافزار از او یک متخصص و کارشناس در سایر زمینهها نمیسازد. ما میتوانیم از تخصص آنها در همان زمینهای که در آن مشغول هستند، استفاده کنیم. برای مثال، ایلان ماسک ممکن است در حوزه فضا و خودروهای الکتریکی موفق باشد، اما این تواناییها به معنای تخصص او در زمینه آموزش یا سلامت نیست. اما متأسفانه اغلب آدمها به این نکات توجه نمیکنند. آدمهای شناختهشده میتوانند در افزایش آگاهی نقش مهمی داشته باشند، اما نباید جای متخصصان در زمینههای خاص را بگیرند و راهحلهای اثربخش ارائه بدهند یا اجرا کنند.
نکته پایانی
اگر همیشه فقط چند شخصیت معروف و برجسته را دنبال کنید، از فهم دیدگاههای متکثر خودتان را محروم کردهاید. کارشناسان و متخصصان و متفکران زیادی هستند که افکار و دیدگاههایشان ارزش زیادی دارد اما زیر نورافکن نیستند که همه آنها را بشناسند. سلبریتیها میتوانند الهامبخش باشند اما همه ما نیاز داریم که در استفاده از داستانهای انگیزشی و توصیههای عملی و پرکاربرد تعادل برقرار کنیم.
http://www.javanannews.ir/fa/News/1439450/چرا-توصیههای-انگیزشی-«ایلان-ماسک»-کاربردی-نیست؟