آریا جوان - شرق / بیتردید مرضیه برومند ازجمله سینماگرانی است که امضای خاص خودش را در آثارش دارد. او سهم بزرگ و درخورتوجهی در سینمای کودک دارد و مجموعههای تلویزیونی او مانند «آرایشگاه زیبا»، «هتل»، «کتابفروشی هدهد» و... ازجمله آثار ارزشمندی است که مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد. بهانه گفتوگو با مرضیه برومند حضورش بهعنوان مشاور کارگردان فیلم سینمایی «رها» است؛ فیلمی که این روزها در اکران سینماهاست و در نخستین روزهای سال، تنور سینمای اجتماعی را گرم کرده است. نگاه مرضیه برومند به گونههای مختلف سینمایی، تحلیل و زاویه نگاهش به سینمای اجتماعی و شرایط تولید اینگونه آثار بخش دیگری از گفتوگوی ما با اوست که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
جشنواره چهلوسوم فیلم فجر را پشت سر گذاشتیم که فکر میکنم جشنواره شلوغ و پرحاشیهای برای شما بود. در جشنواره چهلوسوم بهعنوان مشاور کارگردان در فیلم «رها» حضور داشتید. اولین ساخته حسام فرهمند که این روزها در بین مخاطبانش اقبال زیادی دارد و نظرات متفاوتی دربارهاش مطرح میشود. تحلیلهایی درباره فیلم وجود دارد که «رها» فیلمی زنانه است. دلم میخواهد این مبحث را با شما ادامه بدهم. زنان این فیلم زنان معترضی هستند. سه دختر در فیلم قربانی شرایط جامعه میشوند و سرنوشت آنها به نوعی به هم گره خورده است. به نظر شما «رها» فیلم زنانهای است؟
ابتدا باید اشاره کنم نقش من در شکلگیری این فیلم در فیلمنامه و ادامه آن، آنقدر نبوده که اینطور بازتاب پیدا کرده است. شاید لطف حسام فرهمند بوده که از من قدردانی کرده و همه جا از حضور من بهعنوان مشاور کارگردان صحبت کرده است. من فیلمنامه اولیه را خواندم و نظراتم را گفتم. از ابتدا هم به حسام گفتم حرف من یا دیگری را گوش کن و درنهایت کار خودت را انجام بده. «رها» فیلم توست و باید شکل، اندیشه و نگاه تو را داشته باشد. پس تحت تأثیر من هم قرار نگیر و خوشبختانه حسام هم اصلا آدم تحت تأثیری نبود. من نکاتی را گفتم که گوش نکرد و در مقاطعی هم تأثیر گذاشتم، بنابراین نمیتوانم درباره فیلمنامه و روندی که طی شد، صحبت کنم، اما از بیرون اگر بهعنوان یک بیننده و یک مخاطب معمولی به فیلم نگاه کنم، در پاسخ به پرسش شما باید بگویم همین حرف را میتوانیم درباره مردهای فیلم هم بزنیم.
کلا با این خطکشیها مخالفم. با زنانه-مردانه کردن هر مسئله اجتماعی مخالف هستم. زمانهایی مسائل اجتماعی یا تنگناها به مردها بیشتر فشار میآورد. زمانهایی هم زنان آسیب بیشتری میبینند. به نظر من همه با هم شرایط دشوار، سخت و مشکلی را کنار هم تحمل میکنند. بنابراین من اصلا در این عرصه نه دلم میخواهد حرف بزنم و نه اصلا چنین نگاهی دارم. به نظرم اینطور نیست.
به نکته جالبی اشاره کردید. فکر میکنم این روزها درباره «رها» زیاد صحبت میشود. اتفاقی اجتماعی و اقتصادی که در این فیلم به آن اشاره شده است و میدانیم جدا از شرایط زیستی بسیاری از آدمها در این کشور نیست. شما هم در آثارتان همین نگاه اجتماعی و سیاسی را دارید، اما با لحن مختص خودتان و در «رها» هم شکل دیگری از دیدگاه فیلمساز را میبینیم.
من اگر با قصه فیلم همراه نمیشدم، هرگز قبول نمیکردم کنار حسام فرهمند یا پروژه بایستم و کمکش کنم. من با پروژه همراه بودم، اما لحن ما در قصهگویی متفاوت است. درباره خیلی از بخشهای فیلم بهویژه اواخر آن حرف و انتقاد دارم. ولی در کل فکر میکنم «رها» انگشت روی مسئله مهمی گذاشته است. اینکه مسائل اقتصادی چگونه میتواند منتهی به فاجعه شود و آدمها را مقابل هم قرار دهد. این موضوع برای من حیرتآور بود که درست در ابتدای اکران یا نزدیک به اکران فیلم حادثه تلخ برای آن جوان عزیز دانشجو افتاد و جانش را برای یک لپتاپ از دست داد. نشان میدهد که چقدر این لپتاپها و گوشیها برای مردم اهمیت دارد. وقتی گوشی کسی دزدیده میشود، بهسختی میتواند آن را جایگزین کند.
بازار
![]()
در اطرافم و خانوادهام هم از این دست اتفاقها دیدهام. من زمانی با پروژه همراه شدم که هنوز دولت عوض نشده بود. زمانی که دوستان از من خواستند همراه پروژه باشم، فکر میکنم هوشمندانه عمل کردند، یعنی فکر کردند من آدم مناسبی هستم، برای اینکه در مراحل گرفتن پروانه ساخت تأثیر بگذارم و درست حدس زده بودند. من وقتی کاری را قبول میکنم، تمام تلاشم را میکنم و به قول امروزیها همه کِرِدیت خودم را میگذارم، برای اینکه کاری به نتیجه برسد، بنابراین آستینها را بالا زدم، پاشنه را ورکشیدم، تلاش کردم و سعی کردم ابتدا روی فیلمنامه نظراتم را بگویم. نظرات خودم، نه نظراتی که میتواند منتهی به گرفتن پروانه ساخت شود. چیزهایی در فیلمنامه بود که فکر میکنم اگر شورای پروانه ساخت هم نبود و من مشاور بودم، همین نظرات را میدادم و دوستان بخشی از نظرات من را اعمال کردند و با سمجی و پیگیری زیاد پروانه ساخت این فیلم را در دولت قبل گرفتیم. کاری که درباره فیلم «رها» انجام دادم، این بود که تلاش کردم از فیلم مراقبت کنم. هر آنچه از دستم برمیآمد، انجام دادم که حسام فرهمند کار خودش را انجام بدهد.
دورانی که در خانه سینما بودم، خیلی تلاش کردم آماری از اینکه چند فیلمنامه با موضوع اجتماعی به شورای پروانه ساخت دولت قبل رفته و نتوانسته پروانه ساخت بگیرد، داشته باشم، اما موفق نشدم. ولی حسم میگوید فیلمهایی که تهیهکننده آن بهاصطلاح پای کار بوده و بخواهد برای فیلمی با موضوع اجتماعی سرمایهگذاری کند یا سرمایهگذار بیاورد، زیاد نبودند. در خانه سینما تلاش زیادی کردم که بانک اطلاعاتی سینمای ایران و سینماگران راهاندازی شود و بخشی از راه را هم رفته بودیم، اما متأسفانه ادامه پیدا نکرد. حس شخصی من میگوید که این سالها اصولا بدنه حرفهای سینمای ایران بهویژه تهیهکنندگان و سرمایهگذاران دیگر تمایل ندارند فیلمهایی تولید کنند که ریسک بالایی در اکران دارند. فیلمهای کودک هم همین مشکل را دارند و نمیتوانند در این مبارزه ناعادلانه با فیلمهای سرگرمکننده پیروز شوند یا دستکم گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. اقبال به این فیلمهای سرگرمکننده هم برای من جالب است. هر بار فکر میکنیم الان دیگر تمام میشود و مردم دیگر چنین فیلمهایی نمیبینند، ولی باز مردم میبینند. یعنی گیشه کمفروشترین این فیلمها از پرفروشترین فیلمهای ژانرهای دیگر بیشتر است. اینکه چرا چنین اتفاقی میافتد، نیاز به تحلیل جامعهشناسانه یا روانشناسانه دارد.
تحلیل شما بهعنوان یک سینماگر چیست؟
نمیدانم. خودم تعجب میکنم چرا این فیلمها چنین فروشی دارند. بعضیها معتقدند اینقدر جامعه غمگین است و مشکلات داشته که حوصله حرف جدی ندارد. پیشنهاد میکنم شما بهعنوان رسانه یک نظرسنجی از مردم انجام دهید که چطور میشود این فیلمها اینقدر اقبال پیدا میکنند؟ نمیدانم چند درصد آدمها به عزم سینمارفتن از خانه خارج میشوند. آیا خانوادهها هنوز سینما میروند؟ آیا یک زن و مرد مسن به قصد دیدن فیلم از خانه خارج میشوند؟ نمیدانم. خیلی دلم میخواهد بدانم. فکر میکنم بیشتر مخاطبان اینگونه فیلمها کسانی هستند که به قصد تفریح از خانه بیرون میآیند. خوشبختانه الان اکثر شهرها پر است از مالها. راستی نمیدانم چرا اسمش مال است؟ (سبک زندگیمان را چیز دیگری تبلیغ میکنند، قیافه شهرمان چیز دیگری است). این مالها و پردیسهای سینمایی بالاخره از امکانات خوبی برخوردارند. هم کافیشاپ دارند و هم فستفود و هم سالنهای سینما و اکثرا جوانها به این مالها میروند، ساندویچشان را میخورند، تفریحشان را میکنند و در کنارش یک فیلم هم میبینند و اغلب ترجیح میدهند فیلمی که میبینند، در امتداد تفریحشان باشد.
ابتدای حضورم در خانه سینما همزمان شد با اکران «فسیل» و آن زمان همه از فروش «فسیل» خوشحال بودند. هم مدیران وقت سازمان سینمایی و هم دوستان سینمایی در صنوف خانه سینما و آن زمان این برایم قابل درک بود، چون تازه از بحران کرونا و بحرانهای اجتماعی سال 1401 بیرون آمده بودیم و اقتصاد سینما داشت خودش را ترمیم میکرد؛ اما با کمال حیرت این روند ادامه پیدا کرد و همچنان همه خوشحالاند، چراکه مرزبندی بین کارفرمایان سینما از بین رفته و منافع صنوف اصلی سینما با هم یکی شده است. تهیهکننده سینمادار است، پخشکننده تهیهکننده است، بازیگر سرمایهگذار است، کارگردان بازیگر است، دستیار کارگردان گاه مجری طرح و گاهی مدیر تولید و گاه سرمایهگذار...؛ بنابراین مرزهای رقابت صنفیشان از میان برداشته شده. بدیهی است همه از فروش اینگونه فیلمها خوشحال باشند.
چند وقت پیش به همت آقای خانیکی نشستی با عنوان حکمرانی و سینما برگزار شد و من عنوان «نقش سینماگر در بحران سینما» را انتخاب کردم، چراکه معتقدم بخشی از مشکلات کنونی ناشی از عملکرد خود سینماگران است. آیا ما خودمان را هم نقد میکنیم؟ نقش ما سینماگران در بهوجودآمدن این بحران چقدر است؟ اصلا چه توقعی از خودمان داریم؟ آیا پشت هم میایستیم و از فیلمهای ارزشمند همکاران و دوستانمان حمایت و مراقبت میکنیم؟ موضوعی که به نظرم بسیار مهم است و در آن نشست هم گفتم این است که سینمای اجتماعی و گونههای دیگر سینما مخصوصا سینمای کودک نیازمند توجه و مراقبت خود ما سینماگران است.
حالا در چنین شرایطی فیلمهای اجتماعی توانایی مقابله با رقبایی مثل فیلمهای کمدی را دارند؟ اصلا باید رقابت کنیم یا بگذاریم مردم خودشان انتخاب کنند؟ اصلا به این فکر کردهایم چطور میتوانیم عده زیادی که با سینما قهر کردند یا افرادی را که فیلمهای کمدی دوست ندارند و در مقابل خواستار سینمای جدیتر هستند و میخواهند فیلمهای متفاوتتری ببینند، جذب کنیم؟ سینما به همه شکل فیلمی نیاز دارد. فیلمهای سرگرمکننده، خانوادگی، دفاع مقدس و... همه این فیلمها باید در کنار هم باشند. من اصلا مخالفتی با فیلمهایی که سادهتر و آسانتر هستند ندارم. ولی به شرطی که فیلمهای دیگر هم بتوانند به حیاتشان ادامه بدهند. اصلا میخواهم ببینم آیا شبکه «جم» جای مناسبی برای تبلیغ فیلم «رها» است؟ آیا مخاطبان شبکه جم ربطی به فیلم «رها» دارند؟ الان چهار، پنج فیلم اجتماعی دیگر در نوبت اکران هستند، ما باید عزممان را جزم کنیم تا به فیلمهای اجتماعی کمک شود.
مدتی قبل اکران خصوصی برای فیلم «رها» داشتیم، کمک کردم که طیف مختلفی از مخاطبان و میهمانها را دعوت کردیم. شاید همین طیف هم با دیدن فیلم بتوانند دوستان و همفکرانشان را تشویق کنند که چنین فیلمهایی را ببینند. واقعا برخی هنوز نمیدانند فیلم «رها» اکران است! به نظرم بخش وسیعی از مخاطبان این فیلم دانشجویان هستند که اتفاقا برنامهای داریم که بتوانیم جامعه دانشگاهی را برای دیدن فیلم جذب کنیم. باید از جریان سینمای اجتماعی حمایت و مراقبت کنیم. فقط ننشینیم و بگوییم چرا فیلم اجتماعی نداریم؟
یک فیلم اجتماعی در حال حاضر اکران است و باید آن را ببینیم و حتی نقدش کنیم. این مهم است که فیلم دیده شود. همانطورکه اشاره کردم خود من به فیلم «رها» چند نقد مهم دارم. ولی فیلم را دوست دارم، چراکه جوانی بعد از مدتها کارکردن در پشت صحنه و با تجربه دستیاری کارگردان، الان به پختگی رسیده و فیلم ساخته است و او برای فیلم بعدی نیاز دارد که اثرش دیده و درباره آن حرف زده شود. من میدانم این دیدهشدن چقدر به کارگردان کمک میکند. «کلیله و دمنه» را ساخته بودم و اوایل شروع به کار «فیلمنت» بود و من قربانی ساترا و فیلمنت شدم. آرزو داشتم این اثر دیده و نقد شود. مخاطبانش بگویند خوب است یا خیر.
الان میبینم چرت و پرتترین کارهایی که در شبکه نمایش خانگی ساخته میشود، خیل عظیمی از منتقدان درموردش صحبت میکنند. من حسادت میکنم که چرا زمان نمایش «کلیله و دمنه» این اثر دیده نشد. دلم میخواست یکی میآمد اصلا به کار بد و بیراه میگفت. مردم من را میبینند و میپرسند خانم برومند چرا کار نمیکنید؟ میگویم «کلیله و دمنه» را کار کردم و متأسفانه خیلیها آن کار را ندیدند. کاری که حداقل در تکنیک عروسکگردانی جهانی است.
به روند فیلمهای کمدی اشاره کردید. با آثاری که از گذشته تا امروز از شما دیدیم، میدانم ذائقه شما از فیلمهایی که این روزها میبینیم متفاوت است. کارهایی که ساختهاید، لحنی متفاوت دارند و رویکرد شما نسبت به شرایط کاملا متفاوت بوده و به نظر من شما در دورهای موج نوی سریالهای طنز را در تلویزیون راه انداختید و شیوه روایتگری شما و مفاهیمی که در آثارتان وجود دارد، در طول زمان و این جاریبودن وکهنهنشدن از ویژگیهای آثار شماست. وقتی درباره سینمای کمدی صحبت میکنیم خصوصا از زاویه نگاه شما، متوجهام که بله اتفاق خوشایندی در این گونه نمیافتد و سطح آثار طنز ما بسیار فاصله گرفته از زمانی که میتوانست مفاهیم آموزندهای داشته باشد یا مخاطب را به تفکر وادار کند.
این حرف را که میتواند آموزنده باشد، نسل ما میگوید. من هنوز به آن معتقدم، ولی الزاما حرف درستی نیست. همین که مخرب نباشد، کافی است. بالاخره من چارچوبهای فکری کهنهای دارم که مال نسل خودم است و به همین شکل فکر میکنم. خیلی سعی میکنم خودم را آپدیت نگه دارم. خیلی جاها هم میدانم تفکراتم منسوخ است، اما لگد زیر همهچیز نزدم. بالاخره ارزشهایی هست که باید حفظ شود و همهچیز را نابود نکنیم. تصور کنید تماشاگری که پیش از این فیلمهایی از داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی و... میدید، با سینما قهر کرده، چراکه در حال حاضر فیلمی نیست که او را جذب کند. طبیعی است وقتی به دنبال موفقیت ژانرهای مختلف در اکران هستیم، اول از همه به برنامهریزی فرهنگی نیاز داریم. بخشی از آن را باید مسئولان دولتی انجام بدهند و بخشی بر عهده صنوف است و باید یک ارتباط سازنده بین آدمهایی که چرخه اکران را شکل میدهند برقرار شود و نباید منافع آنها همسو باشد، بلکه در مقابل هم باشد. الان جدال وجود ندارد، همه با هم ساختند. پدر من خدا بیامرز میگفت یکی گفت: «خربزه و عسل با هم نمیسازند»، یکی دیگر گفت: «فعلا که ساختند و بابای ما رو درآوردند». الان در سینما هم میبینیم که خربزه و عسل با هم ساختند و بابای سینما را درآوردند.
فکر کنم در سه سال گذشته این اتفاق را بیشتر شاهد بودیم که به فیلمنامههای اجتماعی فرصت ساخت داده نشد.
گفتم که متأسفانه آمار دقیقی دراینباره نداریم. نمیدانیم چند فیلمنامه اجتماعی به شورای پروانه ساخت رفته و تهیهکننده هم کنارش بوده و نتوانسته مجوز بگیرد. حدسم این است که خیلی زیاد نیست.
الان کاری در پیش دارید؟
روی یک فیلمنامه سینمایی کار میکنیم که خوب پیش میرود و فعلا در مرحله نگارش است. از جزئیاتش چیزی نمیگویم و به وقتش درموردش صحبت میکنم.
http://www.javanannews.ir/fa/News/1486905/مرضیه-برومند--خربزه-و-عسل-با-هم-ساختند-و-بابای-سینما-را-درآوردند!